روزت مبارک


صدای پای بارون...

صادقانه بگویم بارانـــــــ را دوست دارم چون پاکـــــ وصــــادق است..وقتی میبارددلم برایت تنگ میشود بیشتر از همیشه...

دیگه طاقت نیووردم...تب کردم...از غصه؛ از ترس...از تنهایی...

از بس دندونهام رو روی هم فشار دادم که جیکم درنیاد یوخ...

خندیدم... که کسی نفهمه دلم داره میترکه...

یکشنبه، دوشنبه...ای وای فردا روز ولادت امام علی(ع) ه...

روزه بزرگی بود...همه کادو خریده بودن و خوش بودن...

همه رفتن برای تبریک...من موندم خونه به خاطر بیماری و تب خالهایی که روی صورتم ریخته بودن...

همۀ کادویِ من به آقا جونم، خلاصه شد به یه سوره ملک و یه نامه کوچولو که براش نوشتم...

دلم خیلی براش تنگ شده بود....داشت گز گز می کرد...

چشام هی پر از آب می شد و با یه نفس عمیق سعی می کردم بر طرفش کنم...

امّا فایده نداشت...سرم رو گرفتم بالا و گفتم: آه؛ خدایــــــــا ....

یهو عطسه کردم....فک کنم فهمیدم...باید صبر کنم...

ولی خداجون نصفه دیگه حرفم جا موند....می خواستم بگم:" دلم برای آقاجونم تنگ شده سلام منو بهش برســــــــــــون..."

همین...روزت مبارکـ آقا جونم...


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 23 ارديبهشت 1393برچسب:,ساعت 20:22 توسط emertat| |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ



گرافیک - دندانپزشک - مطالب علمی - تراکتور | خشم